راهکارهای مدیریت دوران اضطرار آبی

– اخبار اجتماعی –
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، کشور ما ایران سالهاست که درگیر بحران آبی است، اما به نظر میرسد امروز حتی واژه «بحران» نیز دیگر قادر به توصیف شدت و گستردگی معضل موجود نیست. ایران به مرحلهای وارد شده که باید آن را «دوران اضطرار آبی» نامید؛ وضعیتی که پیامدهای آن از خشکی تالابها و فرونشست زمین تا مهاجرتهای اقلیمی و تهدید امنیت غذایی را شامل میشود.
چرا دیگر نمیتوان گفت «بحران آب»؟
واژه «بحران» بهطور سنتی به وضعیتی اطلاق میشود که با برنامهریزی و مداخلات اصلاحی قابل کنترل باشد. اما در ایران، مجموعهای از عوامل مزمن و ساختاری موجب شدهاند تا وضعیت از کنترل خارج شود. واقعیت این است که ما از مرز هشدار عبور کردهایم و اکنون با پیامدهایی روبهرو هستیم که ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کشور را تهدید میکند.
نشانههای بارز «اضطرار آبی» در ایران
1. فرونشست زمین: فاجعهای پنهان اما گسترده
بر اساس گزارشهای رسمی، 30 استان از 31 استان ایران با پدیده فرونشست زمین مواجه هستند. در دشتهایی چون تهران، کرج، اصفهان، کرمان و فارس نرخ فرونشست از 250 تا 470 میلیمتر در سال گزارش شده است؛ رقمی بیسابقه در سطح جهانی. علت اصلی این پدیده، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی است که منجر به تخریب لایههای آبرفتی خاک و فروپاشی ساختار طبیعی زمین میشود.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سازمان زمینشناسی و یونسکو، ایران یکی از سه کشور اول جهان از نظر وسعت و شدت فرونشست زمین است. این مسأله تهدید مستقیمی برای زیرساختهای شهری، خطوط انتقال انرژی، راهها، خطوط ریلی و تأسیسات صنعتی محسوب میشود.
2. افت منابع آب زیرزمینی: آبخوانها در وضعیت قرمز
از میان 609 دشت ایران، بیش از 480 دشت در وضعیت «ممنوعه» یا «ممنوعه بحرانی» قرار دارند. در استان تهران، دشتهای ورامین و شهریار عملاً دیگر ذخیره استراتژیک آب زیرزمینی ندارند. طبق گزارش وزارت نیرو، تراز آبخوانها بهطور متوسط سالانه بیش از یک متر افت میکند که نشانهای از برداشتهای فزاینده و تغذیه نامناسب آنهاست.
3. خشکی تالابها: مرگ خاموش زیستبومهای آبی
تالابهایی همچون گاوخونی، بختگان، هورالعظیم و بهویژه دریاچه ارومیه بخش عمدهای از وسعت و عملکرد بومشناختی خود را از دست دادهاند. دلیل اصلی، عدم تخصیص حقآبه زیستمحیطی این مناطق است. آب این تالابها عمدتاً به بخش کشاورزی، صنعت و شرب اختصاص داده شده است، آنهم در شرایطی که بازدهی این مصارف بهشدت پایین است.
4. کشاورزی آببر؛ مصرفی بدون بازده
بخش کشاورزی در ایران حدود 80 درصد کل مصرف آب کشور را به خود اختصاص میدهد. اما سهم این بخش در تولید ناخالص ملی زیر 10 درصد است؛ تناقضی عمیق که نتیجه کشت محصولات آببر مانند برنج، نیشکر و هندوانه در استانهای خشک و کمآب نظیر خوزستان، فارس و اصفهان است. نبود سیاستگذاری مناسب برای الگوی کشت، موجب شده تا منابع آبی محدود کشور صرف تولیداتی شود که هم اقتصادی نیستند و هم محیط زیست را تخریب میکنند.
آسیبهای اجتماعی و اقتصادی
افزایش مهاجرتهای اقلیمی، گسترش حاشیهنشینی، تنشهای قومی، فقر و بیکاری از جمله پیامدهای مستقیم بحران آب هستند. بسیاری از روستاها در استانهایی مانند سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، اصفهان و کرمان تخلیه شدهاند و جمعیت آنها به حاشیه کلانشهرها پناه بردهاند. این پدیده در حال تغییر بافت جمعیتی کشور و فشار بر خدمات شهری است.
تهدید امنیت غذایی؛ وابستگی به واردات
خشکسالیهای پیاپی و از بین رفتن منابع خاک و آب، بهرهوری کشاورزی را کاهش داده است. کاهش تولید داخلی باعث افزایش وابستگی به واردات کالاهای اساسی نظیر گندم، جو و ذرت شده و امنیت غذایی کشور را با چالش جدی مواجه کرده است. در سال 1403، واردات غلات نسبت به دهه قبل بیش از دو برابر شده است.
دلایل ساختاری ورود به وضعیت اضطرار
بر اساس تحلیل کارشناسان، ورود ایران به مرحله اضطرار آبی حاصل انباشت بلندمدت تصمیمگیریهای نادرست و ناهماهنگ است. از جمله عوامل تشدیدکننده عبارتند از:
سدسازی بیرویه و انتقال آب بینحوضهای که موجب بیتعادلی اکولوژیکی شدهاند.
نبود مدیریت یکپارچه منابع آب و چندپارگی نهادی میان وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و محیط زیست.
ضعف قانونگذاری و نظارت بر مصرف آب.
بیتوجهی به ظرفیت آب مجازی (واردات کالاهای پرمصرف آبی به جای تولید داخلی).
فقدان برنامهریزی منطقهای بر اساس ظرفیت اکولوژیکی و اقلیمی هر منطقه.
راهکارهای مدیریت دوران اضطرار آبی
با توجه به عبور از مرحله هشدار و ورود به وضعیت اضطرار، دیگر راهحلهای مقطعی پاسخگو نیستند. راهبردهای پیشنهادی به شرح زیر است:
مدیریت تقاضا و اصلاح الگوی مصرف آب در همه بخشها از جمله کشاورزی، شرب و صنعت.
توسعه فناوریهای نوین کشاورزی مانند آبیاری قطرهای، کشت گلخانهای و تولید بذرهای مقاوم به خشکی.
بازچرخانی آب و تصفیه فاضلابها و استفاده مجدد در صنعت و فضای سبز.
آموزش و فرهنگسازی همگانی برای ارتقای آگاهی عمومی نسبت به ارزش آب.
بازنگری در سیاستهای الگوی کشت و حمایت از محصولاتی با بهرهوری بالا و مصرف آب پایین.
تقویت مشارکت جوامع محلی در مدیریت منابع آب و حمایت از نهادهای غیردولتی در این حوزه.
زمان تصمیمهای بزرگ فرا رسیده
واقعیت این است که ایران دیگر در مرحله هشدار نیست، بلکه در شرایط «اضطرار آبی» قرار دارد. این وضعیت نیازمند بازنگری جدی در مدل توسعه، سیاستهای کشاورزی و ساختار تصمیمگیری در حوزه منابع آب است. اگر امروز تصمیمهای بزرگ و شجاعانه گرفته نشود، فردا حتی همین حداقل منابع باقیمانده نیز از دست خواهد رفت.
انتهای پیام/